شعر

𝐸𝐿𝐻𝒜𝑀 𝐸𝐿𝐻𝒜𝑀 𝐸𝐿𝐻𝒜𝑀 · 1404/4/26 22:24 · خواندن 1 دقیقه

در جنگلی از نور و سایه،

رازها پنهان، بی‌نهایت.

درون آینه‌ای شکسته،

گذشته‌ای خوابیده، بسته.

***

کلیدی از جنس خیال،

در صندوقچه‌ای بی‌مثال.

با هر نفس، رمزی نهان،

در قلب شب، روشن روان.

***

اگر یابی تو راهی،

به سوی این دنیای واهی،

دری بگشایی به رویا،

شاید بینی فردا.

***

در آن سوی جنگل خاموش،

صدایی آید، دل‌فروش.

قصه‌هایی از جنس غم،

نقش بسته بر هر قدم.

***

درون غاری تاریک و سرد،

نگاهی خیره، پر از درد.

تصویری از یک عشق گمشده،

در خاطراتی رها شده.

***

با هر قدم در این مسیر،

افسانه‌ها شوند تعبیر.

شاید یابی تو گنجی نهان،

در این دنیای بی‌کران.

***